شعر مداحی مهدی اکبری به نام اذان آخر
Text Maddahi Mehdi Akbari Called Azaan Akhar
● سحر وقتی که اذان آخر رو می گفتی گریه کردم ●
● اذان میگفتی و اسم حیدر رو میگفتی گریه کردم ●
● تو اسم بابامو آوردی مردم کوفه فتنه کردند ●
● دارم می بینم تن رعناتو که قطعه به قطعه کردند ●
مداحی مهدی اکبری اذان آخر
برای مشاهده متن مداحی به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید
سحر وقتی که اذان آخر رو می گفتی گریه کردم
اذان میگفتی و اسم حیدر رو میگفتی گریه کردم
تو اسم بابامو آوردی مردم کوفه فتنه کردند
دارم می بینم تن رعناتو که قطعه به قطعه کردند
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای از سر و ابروی تو وای از سر و ابروی تو
پر خون شده گیسوی تو
زانومو میلرزونه این لرزیدن زانوی تو
پاتو رو خاکا میکشی داری باباتو میکشی
یاد مدینه زنده شد با دیدن پهلوی تو
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
سحر وقتی که اذان آخر رو می گفتی گریه کردم
اذان میگفتی و اسم حیدر رو میگفتی گریه کردم
تو اسم بابامو آوردی مردم کوفه فتنه کردند
دارم می بینم تن رعناتو که قطعه به قطعه کردند
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای از سر و ابروی تو پر خون شده گیسوی تو
وای از سر و ابروی تو پر خون شده گیسوی تو
زانومو میلرزونه این لرزیدن زانوی تو
پاتو رو خاکا میکشی داری باباتو میکشی
یاد مدینه زنده شد با دیدن پهلوی تو
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
به میدون رفتی همه گفتن
به میدون رفتی همه گفتن از مدینه پیغمبر اومد
صدای ترسیدن لشکر از ته لشکر هم در اومد
تو گفتی اسمت و علیه و دورت رو پرکردن نیزه دارا
گذاشتن از اسب بیوفتی با اسب بیان دورت اسب سوارا
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
ریخته بهم بال و پرت پیچیده در هم پیکرت
دارم میگیرم لخته خون ای وای علی از حنجرت
از خون سبک ترشه گلوت بازم بهم بابا بگو
بابات داره دق میکنه جون میکنه بالا سرت
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
ریخته بهم بال و پرت
ریخته بهم بال و پرت پیچیده در هم پیکرت
دارم میگیرم لخته خون ای وای علی از حنجرت
از خون سبک ترشه گلوت بازم بهم بابا بگو
بابات داره دق میکنه جون میکنه بالا سرت
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
نشستم کنار تن زخمیت دارم آروم آروم میمیرم
میزارم صورت به صورت سینه به سینت آروم بگیرم
دلم بی تابه به آغوش میکشم بابا پیرهنت رو
بنی هاشم اومدن که بردارن از روی خاکا تنت رو
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
روی زمین کربلا میبینمت من هرکجا
از خاکا برمیدارمت میریزمت توی عبا
پیشت زمین خوردم علی
روی زمین کربلا میبینمت من هرکجا
از خاکا برمیدارمت میذارمت توی عبا
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
روی زمین کربلا میبینمت من هرکجا
از خاکا برمیدارمت میریزمت توی عبا
پیشت زمین خوردم زیاد باید ابوفاضل بیاد
زیر بغل هامو بگیره تاکنار خیمه ها
• ══─━━── ⫷⫸ ──══─━━ •
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
وای علی ای وای علی اکبرم
برای دانلود به لینک زیر مراجعه نمایید :
با سلام خدمت مخاطبین ملوتکست هم اکنون می توانید•متن مداحی اذان آخر از مهدی اکبری•را مشاهده کنید و از آن لذت ببرید.
برای حمایت از صاحب این اثر لینک این پست را در صفحات اجتماعی خود به اشتراک بگذارید.
همچنین خواهشمندیم با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری بفرمایید.
لازم به ذکر است که در صورت مشاهده مشکل در متن آهنگ ، پست و یا غیر مجاز بودن پست از طریق فرم تماس به ما اطلاع بدهید.
شاعر : ***
مداح : مهدی اکبری
منبع : ملوتکست
مطالب مرتبط :